يادداشت پايگاه خبري تحليلي پيرغار؛
هاشمي در لايه هايي فراتر از سقف بازيگران تصميم ميگيرد لذا نميتوان انتظار داشت، انتقاد بازيگران از بازيگردان چندان موجه باشد. سياستمدار زيرک 79 ساله اما گويا در روزهاي اخير کمي در خود فرورفته و ماه ها و بويژه روزهاي اخير را مرور ميکند. کسي که طرفدارانش او را «ناجي ملت» خطاب ميکنند و خود نيز عليرغم آمار نااميدکننده مشخص و وضعيت سلامت جسمانياش، علاقه بسيار زيادي در بزرگنمايي نسبت به تواناييهايش دارد؛ چرا اينک احراز صلاحيتش در شوراي نگهبان در ابهام قرار دارد و برخي اخبار از عدم احراز صلاحيت او خبر ميدهند؟
آقاي هاشمي تا همينجا يک ضربه بزرگ را متحمل شده است. حتي تشکيک در احراز صلاحيت آقاي هاشمي يک ضربه حيثيتي به اوست؛ موضوع ردصلاحيت که ديگر جاي خود دارد. در حوزه نخبگان، رد صلاحيت هاشمي رفسنجاني يک ضربه تمامکننده به او تلقي ميشود. بار قانوني و رواني شائبه ردصلاحيت از سوي شوراي نگهبان طبعا به مذاق ذائقه سوپرمننمايي خوش نميآيد. شائبه ردصلاحيت آقاي هاشمي، حباب درستشده دور وي را از بين ميبرد. به معناي دقيقتر، کسي که توانايي کسب تاييد صلاحيت خود از سوي شوراي نگهبان را ندارد؛ چگونه ميتواند در جايگاه «ناجي ملت» قرار بگيرد؟! در حوزه سياست خارجي نيز موضوع ردصلاحيت آقاي هاشمي مي تواند به معناي پايان انتظارات و اميدها نسبت به «تغيير» باشد.
2ـ آقاي هاشمي انتخابات را خوب شروع نکرد. عليرغم اينکه وي با ژست يک «طلبکار» وارد ميدان شد اما در روزهاي منتهي به ثبت نام، قامت او در اندازه يک جريان سياسي کوتاه شد. حمايت تمامقد جريان فتنه از آقاي هاشمي و تلقي اينکه وي با تشويقها و قولهاي اين جريان مجاب به کانديداتوري شده، پيام اشتباهي بود که از سوي وي مخابره شد. پيامي که ميتوان پاکشدن امضاي برخي علما پاي کانديداتوري او را از تبعات آن دانست. بار معنايي اين اقدام در کنار تنزل جايگاه سياسي هاشمي، واقعيت ديگري را نيز در پيامد داشت. طبيعتا گزاره «هاشمي؛ کانديداي فتنه است» در قاعده رقابتهاي انتخاباتي نخواهد گنجيد.
کدام عقل سليم امتداد فتنه 88 به رقابت هاي انتخاباتي 92 را مي پذيرد؟ آقاي هاشمي نه تنها براي حذف يا تخفيف اين گزاره اقدامي نکرد؛ بلکه اظهارات عجيب وي درباره سياستهاي بنيادين نظام از قبيل مناسبات با رژيمصهيونيستي، سبب شد ذهنيتها نسبت به نمايندگي وي از سوي جريان فتنه تقويت شود. اين جمله که «ما با اسرائيل سر جنگ نداريم» به اندازه کافي براي عدم احراز صلاحيت يک کانديداي رياستجمهوري کافي است. يا برخي کنايههاي وي در قبال موضوع سوريه حقيقتا در تقابل آشکار با سياستهاي رسمي نظام تفسير شد. در چنين شرايطي آن اتفاق وحشتناک براي آقاي هاشمي رخ داد. وي به عنوان کانديداي يک جريان سياسي، آن هم جريان مشهور به فتنه تعريف شد. شايد ذوقزدگي بيش از اندازه رسانههاي متمايل به اصلاحات از کانديداتوري آقاي هاشمي در جاافتادن اين انگاره بيتاثير نبود.
3ـ آقاي هاشمي رفسنجاني عليرغم سابقه طولاني در انقلاب و نظام، تاکنون در موقعيت فعلي قرار نگرفته است. تصور کنيد صلاحيت آقاي هاشمي احراز نشود. پيشبيني رفتار او کار راحتي نيست. او روزگاري ماجراي ردصلاحيت مرحوم بازرگان را از نزديک شاهد بود تا بعدها در «اميد و دلواپسي» درباره حوادث پيرامون آن خاطره بنگارد. يکبار نيز در سال 84 حکم حکومتي مصطفي معين را در محاسبات انتخاباتي خود گنجاند.
بنابراين در صورت عدم احراز صلاحيت، الگوي پيش روي آقاي هاشمي، ثابت و تعريف شده نيست. اما ميتوان درباره اين موضوع نظر داد. به اعتقاد اين قلم در صورت ردصلاحيت آقاي هاشمي، وي نميخواهد يا نميتواند يک منازعه را شروع کند. آنچه با عدم احراز صلاحيت آقاي هاشمي شروع ميشود؛ ابتداي مسيري تعريف شده و مشخص است. لذا تنها در اين حالت ميتوان امتداد فتنه به انتخابات را تصور کرد و آن هم بررسي رفتار يک کانديداي متمايل به فتنه در قبال قانون است. انتظار تکرار رفتار موسوي و کروبي از سوي هاشمي رفسنجاني، يک وهم است. هاشمي در شرايطي که هنوز شور انتخاباتي حاکم نشده، نه شرايط و لوازم آن را داراست و نه اساسا تمايلي به ورود به آن فضا دارد. سرکشي از قانون آن هم در اين موعد انتخابات، هزينههايي دارد. هزينههايي که مسير آن با ردصلاحيت آقاي هاشمي، باز شده است. بنابراين هاشمي تقلا نميکند
تصور همه ما بر اين بوده که آقاي هاشمي با کانديداتوري در انتخابات رياست جمهوري، اهدافي فراتر از محدوده قوهمجريه را دنبال ميکند. اين تصور همچنان پابرجاست اما توقف وي در شوراي نگهبان پيامهاي مهمي به خارج كشور مخابره کرده و ميکند. يکي از آنها اطمينان نظام به اقتدار خود است.
سيدعابدين نورالديني